عکس ژله روز عشق

ژله روز عشق

۳ اسفند ۹۶
به توکل نام عظمت بسم الله الرحمن الرحیم


بِهِم نَگو 'بى معرفت'
من بى معرفت نيستم!
يادته اون اواخر كه همش سر هرچیز کوچیکی میرفتى...
هر روز بهت مسيج ميدادم و دو،سه ساعت بعد جوابمو ميدادى؟
يادته بهت زنگ ميزدم و با ذوق باهات حرف ميزدم؟
تو همش ساكت بودى، ميگُفتم 'يه چيزى بِگو!'
ميگفتى 'حرفى ندارم بزنم!'
يادته اون آخريا بعدِ دو،سه دقيقه خدافظى ميكردى و ميگفتى
'كار دارم بعداً زنگ ميزنم'
ولى دريغ از يه تماس... :)
ميس كال هام روى گوشيت بود
اما مگه برات اهميتى داشت!؟
يادته التماست ميكردم كه 'بِگو دوسَم دارى؟'
ميخنديدى بحث و عوض ميكردى!
ميگفتم دلت تنگ شده؟
با خنده ميگفتى 'نه!'
يادته پیام ميدادم اما نميخونديش؟
از اون بد تر وقتى بود كه میخوندی ولى جواب نمیدادی.
بعد ۳/۴ ساعت جواب ميدادى و ميگفتى 'كار داشتم ببخشيد!'
ببين مَنو ... :)
تو جام بودى يخ نميزدى؟
تو جام بودى داغون نميشدى؟
تو جام بودى به كلمه ى 'بى معرفت' پوزخند نميزدى؟
بزار من بت بگم!
اگه من هر كدوم از اين كارارو ميكردم تُف ام توىِ صورتم نِمينداختى!!

تو چى ميدونى از وقتايى كه به اوجِ ديوونگى و دلتنگى ميرسم؟
چى ميدونى از بُغض آى طولانى و حالِ خرابِ هر روزم؟
تو چى ميدونى از دلتنگيام؟
تو چی میدونی از بالشتی که هرشب از اشک خیسه تو چه ميفهمى عشق چيه؟
اصن ميدونى تمام اون خیابونایی که باهم گذشتیمو و خیابونایی که به مربوط میشه تک به تک طی میکنم رو جدولای خیابونا قدم میزنم خاطراتمو تازه میکنم و ته دلم میگه یعنی میشه الان رد بشه یواشکی نگاش کنم تا دلم اروم بگیره..

همون اتاقى كه يه زمانى دنج ترين جاىِ دُنيام بود با هزار تا غُصه و دردِدل ميومدم تا فقط توىِ اتاق، يك ساعت توىِ بغلِ اَمن و گَرمِت باشم و آروم شَم حالا شده ماتم خونه.. بى معرفت من نيستم كه دِلتنگتم ولى ديگه خبرى ازت نميگيرم
تكليفِ من كه معلومه!!
تو من و ديگه دوست ندارى و من فقط نميخوام با زنگ زدن و حرفام مزاحمت شم
امّا تو...

این پیام ربطی به من نداشت حال یسری عاشقا بود برا این گذاشتم..
این هم عکس تکی ژله خوشمل من که شیکو پیک کرده ازش عکس بگیرم ژله عاشقانه من.
...